یا کار من از اشک و آه و دم گذشته
یا داغ تو از واژه ی ماتم گذشته
بنگر به سیلاب خروشان نگاهم
باران چشمان من از نم نم گذشته
در خاطرم عمر جوانیت ورق خورد
عمری که با شمشیر ها از دم گذشته
آنقدر کاری بوده خنجر ها علی جان
کار جراحات تو از مرحم گذشته
هم دشت اعضای تنت را نذر کرده
هم لحظه ها بر پیکرت درهم گذشته
قرآن من با نقل قول نیزه داران
آیات تو از مرز صحرا هم گذشته
دنبال تو تا قلب دشمن عمه زینب
از کوچه ی مردان نا محرم گذشته
در امتداد کوچه ی تنگ مدینه
شد کربلا یک لحظه همرنگ مدینه