مائیم و شور پرچم تو یابن فاطمه
کی میرسد محرم تو یابن فاطمه
آشوب قلب سینه زن است این تپش ، تپش
یا بانگ طبل ماتم تو یابن فلطمه
آدم نکرد این رمضان ها مرا بیا
شاید شویم آدم تو یابن فاطمه
ما حاجیان کعبه ی شش گوشه ی توائیم
چشمان ماست زمزم تو یابن فاطمه
ما را برای شادی دنیا نساختند
ما سر خوشیم با غم تو یابن فاطمه
در تار و پود گریه کنان نقش بسته است
نقش نگین خاتم تو یابن فاطمه
پیراهنت رسیده پر از بوی عطر سیب
کی میرسد محرم تو یابن فاطمه
تقدیم به خاک پای اربابم
جان مرا هوای تو در بر کسیده است
کارم دگر به مستی و ساغر کشیده است
با یا حسین بند دلش پاره میشود
هرکس که جام عشق تو را سر کشیده است
آخر چگونه وصف تو را من غزل کنم
ایزد تو را ز واژه فراتر کشیده است
آنکه جمال پاک تو را نقش کرده است
خود را تمام در تو مصور کشیده است
با انعکاس پرتویی از نور روی تو
خورشید و ماه و کوکب و اختر کشیده است
هفت آسمان ز نور وجودت منور است
با بوی تو بهشت معطر کسیده است
با خاک کربلای تو ای قبلگاه عشق
کعبه ، منا و مروه و مشعر کشیده است
آندم ثواب یک نفس زیر قبه را
با صد هزار عمره برابر کشیده است
جبریل هم به مرقد شش گوشه خادم است
فطرس به پای زائر تو پر کشیده است
ما جمله نوکریم ، خدا نوکر تورا
بر کل سروران جهان سر کشیده است
ما اهل گریه ایم خداوند از ازل
چشمان نوکران تو را تر کشیده است
در صحن چشم گریه کنان غمت خدا
صد ها هزار چشمه ی کوثر کشیده است
تنها که شیعه نیست خریدار داغ تو
آه تو را چقدر پیمبر کشیده است
هر چند تهی دست ترین یار حسینیم
با هرچه که داریم خریدار حسینیم
ارباب کرم ، شاه حرم ، کشته ی اشک است
زین قاعده دربند و گرفتار حسینیم
از شهرت و پیشینه ی ما فاش بگویید
ما خاک کف پای عزادار حسینیم
این فخر گدایی به دو عالم نفروشیم
ما در دو جهان نوکر دربار حسینیم
آداب ادب را ز ابالفضل گرفتیم
ما مسئله آموز علمدار حسینیم
زیبایی جنت همه ارزانی خوبان
ما روز قیامت پی رخسار حسینیم
ما را چه هراس از صف طولانی محشر
ما سینه زنان در صف زوار حسینیم
منم مجنون ثارلله ، سروسامان نمی خواهم
ره اورا نشانم ده ، که این و آن نمی خواهم
همه روح و روان من ، تمام جسم و جان من
به قربانش که بی جانان ، روان و جان نمی خواهم
در این دنیای صد رنگی ، مرا تنها گذاریدم
چو یوسف یار من باشد ، بجز زندان نمی خواهم
خمار باده ی نابم ، حرم نادیده بی تابم
ببر من را به شش گوشه ، دوا درمان نمی خواهم