با دست مهرت سایبانی بر سرم داری
در قلب من ای بی حرم آقا حرم داری
هر جای این عالم و گوشه گوشه ی دنیا
جای بقیع خاکیت باب الکرم داری
شد با وجودت آنچنان جود و کرم موجود
حتی کرم خانه در اقلیم عدم داری
پایم هوایی تر شد از وقتی شنیدم که
در اربعینت در بقیع زوار کم داری
باید روایت کرد با گریه سکوتت را
ای کربلای صبر ، آیا محتشم داری ؟
دیگر نمیگویم به جان مادرت آخر...
یک کوچه درد و خاطره از این قسم داری