صبح خورشید خبر آوره
خانه ی عشق پسر آورده
موج طوفانی دریا اینبار
با خودش دُر و گُهَر آورده
نخل طوبای ولایت امروز
باز بر شاخه ثمر آورده
کعبه ی عشق حسین است حسین
هاجری سنگ حَجَر آورده
قدسیان گرم طوافند طواف
گرد نوری که ، سحر آورده
ماه نازل شده ، یا ام بنین
پسری قرص قمر آورده
در قیاس آینه ها حیرانند
بس که مانند پدر آورده
باز هم دست خداوند بشر
بَشَرٌ کَیفَ بَشَر آورده
ذوالفقاریست دو ابروی خمش
مرتضی تیغ دو سر آورده
مرد رؤیایی میدان اُحد
حمزه ای شیر جگر آورده
چه بلایی قلم دستانش
بر سر اهل هُنر آورده
پیش گهواره اش انگار حسین
دستها را به کمر آورده
دیگر آرام بخواب ای زینب
پدر اینبار سپر آورده