وقت گل کردن خون شهدا نزدیک است
سوره فتح بخوان ، بیت خدا نزدیک است
قبله تا قبله ، دگر تا به حرم راهی نیست
سعی بسیار نمائید ، صفا نزدیک است
باز خون در رگ اسلام بجوش آمده است
وقت جنگ است بیا خیبر ما نزدیک است
غزه اینبار دگر دوزخ اسرائیل است
ای شیاطین زمان ، روز فنا نزدیک است
صبر کن ضربه ی شمشیر دو دم در راه است
روز نابودی ابن الطلقا نزدیک است
.
.
.
وقت ویران شدن مسجد الاقصی دیدم
چقدر تا به خطر ، کرب و بلا نزدیک است
تیغ بردار که ارباب سپر میخواهد
گوش کن صوت اذان است صدا نزدیک است
باز هم فصل زهیری شدن آغاز شدست
یا علی ، درگه ایوان طلا نزدیک است
چند روزیست که با خلوت خود درگیرم
آه ، از لذت پوشالی دنیا سیرم
چقدر دلهره دارم ، چقدر میترسم
جاده ی کرب و بلا بسته شود میمیرم
هستی من سر تا به پا مال خودم نیست
در ملک استیجاری دنیا امیرم
شاهم ولیکن مالها مال خودم نیست
آنقدر ای مولا تهی دستم که حتی
این لفظ من هستم گدا مال خودم نیست
این کاسه و رخت گدایی نه فراتر
این چشم و گوش و دست و پا مال خودم نیست
این گریه ها این ناله ها این استغاثه
این حس و حال التجا مال خودم نیست
تو روی لبهایم نهادی ذکر یا رب
یعنی همین ذکر دعا مال خودم نیست
یک عمر در غفلت تو را عصیان نمودم
با عضو عضوی که خدا مال خودم نیست
در وقت بیماری نشانم دادی ای دوست
جانی که دارم بی شما مال خودم نیست
جان است با ارزش ترین مالم که آن هم
شد نذر شاه سرجدا مال خودم نیست
این سینه ی تاریک من وقتی نباشد
ایوان صحن کربلا مال خودم نیست
راحت بگویم سر اگر از تن نیفتد
پای سر بر نیزه ها مال خودم نیست
به خود گفتم مسلمانند این قوم
تو یک طفلی و انسانند این قوم
چه دانستم برای ناله هایت
دوای حرمله دارند این قوم
سه شعبه هستی یا شمشیر ای تیر
مرا با کودکم کردی زمین گیر
چنان سیراب کردی اصغرم را
در این ششماهگی افتاد از شیر
زدی آتش به مغز استخوانم
دوباره گریه کن ای بی زبانم
چه آورده به روزت این سه شعبه
که با ضربش چنین دادی تکانم
غم این قافله پایان ندارد
از این پس مادرت سامان ندارد
زده بیرون نوک تیر از دهانت
که گفته کودکم دندان ندارد
پریشانم عزیزم بی قرارم
گره افتاده بابا جان به کارم
نشسته مادرت چشم انتظارت
ولی من روی برگشتن ندارم
تعداد صفحات : 38